بنیانگذار اولین خانه سالمندان و معلولین چه کسی بود؟
چه کسی بنیانگذار اولین خانه سالمندان و معلولین بود؟
اولین بنیانگذار خانه سالمندان و معلولین که بود؟
اولین خانه سالمندان و معلولین توسط چه کسی تاسیس شد؟
موسس اولین خانه سالمندان و معلولین چه کسی بود؟
بنیانگذار اولین خانه سالمندان و معلولین چه کسی بود؟
جواب:آرسن میناسیان
توضیحات:
آرسن میناسیان (ارمنی: Արսեն Մինասյան) معروف به «موسیو آرسن» (زاده ۱۲۹۵ خورشیدی در رشت - درگذشته ۱۴ فروردین ۱۳۵۶ در رشت) از اهالی ارمنیهای گیلان و نیکوکاران بنام ایرانی ارمنیتبار بود.
یکی از مشتریهای داروخانه که برای مادر پیرش از آرسن دارو میگرفت، سرنوشت مادرش که ناتوان بود و احتیاج به مراقبت شبانهروزی داشت تعریف میکند و آرسن که تشنه خدمت به مردم بود با شنیدن صحبتهای آن مرد به فکر تأسیس خانه سالمندان میشود.
آرسن رئیس هیئت ارمنیهای رشت، و یکی از اعضاء انجمن شهر نیز بود و میخواستند او را به عنوان شهردار رشت انتخاب کنند که او نپذیرفت. با اعتباری که او بدست آورده بود و با کمک مردم خیر رشت از جمله آقایان:محمدرضا حکیمزاده لاهیجی، «آیت الله ضیابری»، «حاج رضا عظیم زاده»، «دکتر محمدعلی چینی چیان» و «حاج آقا استقامت» در سلیمانداراب بالا رشت و نزدیک مزار میرزا کوچک خان زمینی در اختیار او گذاشتند و اولین کلنگ خانه سالمندان و معلولین ایران زده شد.
با تأسیس خانه سالمندان و معلولین آرسن بیشر وقتش را در آنجا صرف خدمت به مردم میکرد، داروخانه را واگذار کرده بود و از ۵ هزارتومانی که بابت داروخانه میگرفت ۲ هزارتومان را به «مارو» همسرش میداد و بقیه را صرف خانه سالمندان میکرد. بیماریی او را رنج میداد ولی او به کسی از بیماریش نگفت، نارسائی اکسیژن بدنش را ضعیف کرده بود سرچشمه اش تنگی نفسی بود که دچارش شده بود.
غروب ۱۴ فروردین سال ۱۳۵۶ که مانند روزهای دیگر در آسایشگاه مشغول به کار بود، پرستاران متوجه وضعیت غیرعادی آرسن میشوند، او به سختی نفس میکشید، چهره اش کبود شده بود، دکتری که در بخش بود را فرا خواندند. پزشکی که در اتاق بود کاری از دستش بر نیامد. ساعت ۱۰ شب بود که آرسن درگذشت.
خبر از دست رفتن آرسن در تمام شهر پیچید، کس نبود که از شنیدن این خبر متأثر و ناراحت نشود آن روز شهر چهره عادیش را از دست داده بود، مردم دسته دسته از میدان شهرداری به طرف خیابان سعدی میرفتند آنجا که مدرسه ارمنیها بود. عده زیادی نیز به «سلیمانداراب» رفته بودند تا پیکر بی جان این ارمنی مهربان را تا آرامگاه ابدیش همراهی کنند، در نیمههای راه مردم تابوت را از ماشین بیرون آوردند، روی شانه هایشان حمل میکردند و همواره صلوات و لا إله إلا الله میفرستادند.
مغازه داران مسیر با دیدن صحنه مراسم کسب و کار خود رها و به انبوه سوگواران میپیوستند، شهر به حالت نیمه تعطیل درآمده بود. وی در مدرسه «م. آهوردانیان» رشت به خاک سپرده شد.
منبع:ویکی پدیا